نوشته های عاشقانه سری دوم

کمـــــی دورتــر بـایست …
لطفـــــــــا ً !!
من  دیــوانه  تــر از آنــم …
کــه بی هــوا ،
در آغـوشت  نگیــرم … !
.
.
.
تو چه با صلابت حکم میدهى که،
حواست را جمع کن،
و من میمانم،
که چگونه جمعش کنم،
وقتى تمامش پیش توست …!
.
.
.
چشمهای تــو ، یک مرضِ مسری دارند
هربار نگاه می کنم …
تب می کند ، وجودم …
.
.
.
دلم اگر برای تو تنگ می شود …
ببخش !
روزم اینگونه قشنگ می شود …
.


.
.
من و تو از همان روز اول،
محکوم به از دست دادن بودیم!
تو، همان یک ذره احساست را…
و من…
تمام زندگی ام را!
.
.
.
امشب
دیوانگى در من بالا زده!
نه سکوت
نه موسیقى
نه حتى سیگار …
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگى را تسکین نمى دهد
جز عطر تنت لعنتى …
.
.

.
.
لانه ات را بر حباب حوصله ی مردمان نساز ، تا آواره ی بی حوصلگیشان نشوی
.
.
.
خودت را تصور کن
بى “او”
شاید بفهمى چى کشیدم
بى “تو”
.
.
.
از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم،
و هنوز نمیدانم چگونه مى شود
هربار که تو بى دلیل ترکم میکنى
من بدهکارت مى شوم …
.
.
.
گاهی تنها ماندن تمرین بدی نیست ، زیرا در همه حال باید منتظر بی وفایی بود
.
.
.
صفت برای نام تو
جواهر بدلی ست
واژه ها را نفرین می کنم
و آه می کشم
پر از تو می شوم
بی چتر…
.
.
.
وقتى کسى تورا عاشقانه دوست دارد
شیوه بیان اسم تو
در صداى او متفاوت است
و تو مى دانى
که نامت …
در لبهاى او ایمن است
.
.
.
آغوش گرمم باش ، بگذار فراموش کنم لحظه هایی را که در سرمای بی کسی لرزیدم
.
.
.
تمام دردها فراموشم می شود
وقتی چشمان تو
در مقابل خیالم، قَد عَلَم میکنند . . .
.
.

.
.
در صدا کردن نام تو، یک “کجایى” پنهان است
یک “کاش مى بودى”
یک” کاش باشى”
.
.
.
امروز خاطراتت را سوزاندم اما بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد
.
.
.
در زندگی
هرکسی را که دوست بداری از او ضعیفتری
زیرا برای راضی نگه داشتنش
حاضری دست به هرکار اشتباهی بزنی…
.
.
.
بی تو خورشید دلم رهگذری ظلمانی ست / آخرین پنجره ام در خطر ویرانیست
.
.
.
چقدر نگاه کردن به چشم هایت واگیر دارد!
هر بار که نگاهت می کنم  پر میشوم از عشق..!
.
.
.
آدمها هرچقدر بزرگتر میشوند
دلشان بیشتر بغل میخواهد
حتى بیشتر از وقتى که کودک بودند !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد